لطایفی حکیمانه (5)
13 مهر 1398 توسط موسسه قرآنی نیایش
مرد فقیرى بود که همسرش کره می گرفت.
زن کره ها را به شکل قالبهای یک کیلویى درست می کرد و مرد آنها را به یکى از بقالى های شهر مى فروخت و با پولش مایحتاج خانه را مى خرید.
روزى مرد بقال به اندازه و وزن کره ها شک کرد و آنها را وزن کرد. دید وزن هر کره ۹۰۰ گرم است !!!
او عصبانى شد و به مرد فقیر گفت: دیگر از تو کره نمى خرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من مى فروختى در حالى که وزن آنها 900 گرم است!
مرد فقیر سرش را پایین انداخت و گفت: ماوزنه ای تو خونه نداریم که با آن کره ها را وزن کنیم
چندی پیش یک کیلو شکر از شما خریدیم و از آن به عنوان وزنه استفاده می کنیم …